از شیر گرفتن دخترم
ارتمیس جان امروز سوم اردیبهشت من صبح تصمیم گرفتم که تورو از شیر بگیرم اخه هیچی غذا نمیخوردی واین منو ناراحت میکرد دخترم الان تو بیست ماهته وخیلی هم زود نیست برای این کار خیلی دلم میخواست که تا دوسالگی شیرت بدم ولی حیف که نتونستم الان که دارم این مطلبو مینویسم ساعت هفتو پنجاه وسه دقیقه هست تو خوابی ومن خیلی ناراحتم که تو برای اولین بار بدون اینکه سینه مامانیو بخوری به خواب رفتی احساس عذاب وجدان شدیدی دارم ولی هر کاری میکنم گریه میکنی و میگی اققاله بعنی اشغاله وسینمو هل میدی میزنی روش ونمیخوری اخه صبح روش صبر زرد زدم وتو بدت اومده دلم برای شیر خوردنت تنگ میشه قلبم داره تیر میکشه خدا صبرم بده مامانی خیلی دوست دارم بدون که به خاطر خودت اینکارو کردم نه خودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی