اولین مریضی
دختر نازنینم اتا برای ختم رفته بود تبریز خاله سمیه ظریفه پیش ما بودن من دو روز پیش تورو برده بودم دکتر اخه تب داشتی امروز تبت قطع شده بود ولی کل بدنت حساسیت کرده بود من خیلی ترسیده بودم اخه اولین بار بود که تو مریض میشدی با خاله سمیه بردیمت دکتر 2روز بعد خوب شدی بعدشم با خاله ها رفتیم پارک مامانی تو حالت زیاد خوب نبود همش خواب بودی
نویسنده :
زهره بالازاده
9:57