ارتمیسارتمیس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

لحظاتی با من ودخترم

تنهایی مامان

1393/1/26 17:34
نویسنده : زهره بالازاده
232 بازدید
اشتراک گذاری

گلم نمیدونی چقد مامان تنهاست ارتمیس جان دلم تمیخواست اینارو برات بنویسم ولی تو حق داری که واقعیتو بدونی،عزیز دلم دلم میخواد بدونی که من تک و تنها ترو به دنیا اوردم نه مامان بزرگت بود نه پدر بزرگت نه عموهات نه عمه هات و نه حتی خاله هات ،مامانی مهری خانوم روز اول بغلت کرد و این هیچ وقت از ذهن مامان پاک نمیشه این دردو با خودم به گور میبرم عزیزم فقط خاله نرگس پیشت بود جای همه رو پر کرد دلم میخواد وقتی بزرگ شدی جواب زحمتاشو بدی اخه مامانی نتونست پیش مرسانا بره ولی خاله 10روز اومد پیشت ازش ممنونم.دخترم نمیدونی اون روزا چقد من حالم بد بود اصلا نمیدونستم چه جوری شیرت میدادم تمام لحظات اول زندگی تو که باید بهترین خاطره میشد تلخ ترین روزای منو بابا حمزه بود هم تو هم مامانی بستری شدیم نمیخوام بیشتر از این از اون روزا بگم فقط بدون که خیلی سخت بود تنهایی تنهاییی تنهایی 

پسندها (1)

نظرات (0)